• کمترین درجه ایمان و کفر
موضوع: مقام ابوتراب
کلمات کليدي: کفر، ایمان، نصیب، نصیب، زکات
(مردی خطاب به امیرالمومنین علیه السلام) گفت: يا امير المؤمنين، كمترين چيزى كه شخص با آن مؤمن مىشود، و كمترين چيزى كه با آن كافر مىشود، و كمترين چيزى كه با آن گمراه مىشود چيست؟
حضرت فرمود: سؤال كردى جواب را بشنو:
كمترين چيزى كه شخص با آن مؤمن مىشود آن است كه خداوند خود را به او بشناساند، و او به پروردگارى و يگانگى خداوند اقرار نمايد، و پيامبرش را به او بشناساند و او به نبوّت و ابلاغ (رسالت او) اقرار نمايد، و حجّت خود در زمين و شاهد بر خلقش را به او بشناساند و او به اطاعتش اقرار كند.
عرض كرد: يا امير المؤمنين، اگر چه نسبت به همه چيز- غير آنچه توضيح دادى- جاهل باشد؟
فرمود: آرى، (فقط) هر گاه به او دستور داده شد اطاعت كند و هر گاه نهى شد بپذيرد.
كمترين چيزى كه شخص با آن كافر مىشود آن است كه چيزى را بعنوان دين بپذيرد و گمان كند كه خداوند او را به آن امر كرده- از چيزهايى كه خداوند نهى كرده است- بعد آن را دين خود قرار دهد و بر اساس آن تبرّى و تولى داشته باشد و گمان كند خدايى را كه به او امر كرده مىپرستد.
كمترين چيزى كه شخص با آن گمراه مىشود آن است كه حجّت خدا در زمين و شاهد او بر خلقش را كه امر به اطاعت او نموده و ولايتش را واجب كرده نشناسد.
(آن مرد) عرض كرد: يا امير المؤمنين، آنان را برايم نام ببر.
فرمود: كسانى كه خداوند ايشان را با خود و پيامبرش قرين نموده و فرموده است:« أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»[1] (يعنى: «از خدا و پيامبر و اولى الامرتان پيروى كنيد»)
عرض كرد: برايم روشن نمائيد. فرمود: آنان كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در آخرين خطبهاى كه خواند و همان روز از دنيا رفت چنين فرمود:
«من در ميان شما دو چيز باقى گذاردم كه تا به آن دو تمسّك كردهايد هرگز گمراه نخواهيد شد: كتاب خداوند و اهل بيتم. خداوند لطيف خبير با من عهد كرده است كه آن دو از يك ديگر جدا نمىشوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند مانند اين دو- و حضرت به دو انگشت سبابه خود اشاره فرمودند- و نمىگويم مثل اين دو- و حضرت به انگشت سبابه و وسط اشاره كردند- زيرا يكى از اين دو جلوتر از ديگرى است. [2] پس به اين دو تمسّك كنيد تا گمراه نشويد، و از آنان پيشى نگيريد كه هلاك مىشويد، و از آنان عقب نمانيد كه متفرّق مىشويد، و به آنان چيزى ياد ندهيد كه از شما عالمترند.
عرض كرد: يا امير المؤمنين، او را برايم نام ببر. فرمود:
كسى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله او را در غدير خم نصب كرد و به آنان خبر داد كه او نسبت به آنان صاحب اختيارتر از خودشان است، و سپس به آنان دستور داد تا حاضران غائبان را آگاه نمايند.
عرض كرد: يا امير المؤمنين، آن شما هستيد؟ فرمود:
من اوّل و افضل آنها هستم.
سپس پسرم حسن بعد از من نسبت به مؤمنين صاحب اختيارتر از خودشان است. سپس پسرم حسين بعد از او نسبت به مؤمنين صاحب اختيارتر از خودشان است. و سپس جانشينان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله هستند تا بر سر حوض كوثر يكى پس از ديگرى به خدمت او وارد شوند.
آن مرد نزد على عليه السّلام رفت و سر حضرت را بوسيد و سپس عرض كرد: برايم روشن كردى و مشكلم را حل كردى و هر مشكلى در قلبم بود از بين بردى.[3]
-----------------------------
[1]. سوره نساء: آيه 59.
[2]. يعنى حضرت دو انگشت سبابه از دو دست را كنار يك ديگر قرار دادند اشاره به اينكه قرآن و عترت اين گونه مساوى و قرين يك ديگرند، و بعد انگشت سبابه و وسط از يك دست را نشان دادند و اشاره كردند كه نسبت اهل بيت و قرآن مانند اين دو نيست كه يكى از ديگرى مهمتر يا مقدمتر باشد.
[3].اسرار آل محمد عليهم السلام صفحه263
نوشته شده توسط گروه فضائل در روز يکشنبه 1390/5/23 ساعت 10:52
من این مطلب را پسندیدم
|