به سایت تخصصی امیرالمومنین امام علی علیه السلام - ابوتراب - خوش آمدید. امیدواریم بتوانیم تحت توجهات آن حضرت در خدمت دوستان ایشان باشیم ... به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند ... به آسمان رود و کار آفتاب کند
. . .
   

 

 

 

شرح لقب

 

 

• ساسةالعباد

موضوع: زیارت جامعه

کلمات کليدي: سیاست، بندگان، اختلاف

 

ساسة: ساسة جمع سائس، اسم فاعلِ «ساسَ یَسوسُ» از مصدر سیاست است.

سیاست در لغت به معنای تدبیر چیزی و به مصلحت آن اقدام کردن می‌آید و شامل امور شخصی، تدبیر منزل و امور اجتماعی می‌شود ولی در این‌جا به قرینه‌ی اضافی «ساسة» به «العباد» ظاهراً همان تدبیر اجتماع و اداره‌ی آن مراد است.

در عرب فلانی سیاست کرد یا سیاست شد، یعنی ادب نمود و تأدیب شد و به معنای حکومت یافتن و سرپرست شدن هم می‌آید.

سیاست: استصلاح خلق است به ارشاد آن‌ها به راه نجات در این سرا یا آن سرا.[1]

پس از شئون ائمّه علیهم السّلام متولّی بودن امور بندگان به صلاح حال آنان در همه ابعاد مادی و معنوی است. لذا سیاست لازمه‌ی پیشوایی است.

ابی هلال عسکری لغت‌شناس عرب در تفاوت میان سیادت و سیاست گفته است:

سیادت (سید قوم بودن) تدبیر امور را شامل می‌شود، اما سیاست درنظرگرفتن حتّی دقایق امور است. لذا سیاست زیرمجموعه‌ی سیادت است.

العباد: عباد جمع عبد از ریشه‌ی «عبد» به معنی مملوک است که البتّه به معنای مطلق انسان نیز بکار رفته است.

عبد بودن نهایت تذلّلی است که انسان در مقابل مولا از خود نشان می‌دهد در حالی که همراه با اطاعت باشد.

این تذلّل گاهی تکوینی[2]، گاهی با اختیار و تشریعی[3] و گاهی براساس قرارداد اجتماعی بین انسان‌هاست[1].

در مقابل عبادت، استکبار و گردن‌کشی قرار دارد. [4]

از امام صادق علیه السّلام نقل شده است که در عبد، مراد از عین، علم شخص است به خداوند و مراد از باء، دوری وی از غیر خدا و مراد از دال، دنوّ و نزدیکی او به حضرت حق است. [5]

علت اینکه فرمود ساسة العباد و نه معلم العباد برای آن است که سائس آن مربّی را گویند که اگر نبود متربّی ابداً رشد و ترقّی و تعالی نداشت، دیگر اینکه سائس، فرد متربّی را به تدریج با روش‌ها و اسباب تربیتی اصلاح می‌نماید که بعضی از آن تعبیر سلوک الی الله می‌کنند.

هدف نهایی از وحی و تشریع الهی، هدایت انسان‌ها و نورانی کردن آن‌هاست:

«یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم»[6]

[ کتاب مبینی از جانب خداوند نازل شد] تا به وسیله‌ی آن هرکسی را که در پی تحصیل رضای او باشد به راه‌های سلامت هدایت کند و به فرمان خود، آن‌ها را از تاریکی‌ها به سوی نور ببرد و به راه راست هدایتشان کند.

مواردی مانند رفع اختلاف[7]، اقامه‌ی قسط[8] و... که گاهی به عنوان اهداف رسالت ذکر می‌شود اهداف متوسط رسالت است که در مسیر هدف اصلی قرار می‌گیرد.

لذا کار اصلی همه‌ی انبیا و اوصیایشان، نورانی کردن بندگان خداست و کتاب آسمانی هم ابزاری در جهت همین هدف. به عبارتی هرچیزی که بتواند در پیش‌برد این هدف نقش داشته باشد، در اختیار انبیا علیه السلام قرار می‌گیرد. مانند معجزه، عصمت، سخاوت، صبر و سایر کمالات و هم‌چنین نداشتن نقص عضو و هرچیزی که موجب تنفّر و انزجار مردم می گردد و... [9]

امر سیاست یکی از مراتب مقام نبوت است که به اوصیای ایشان هم تفویض شده است و از همین جهت است که اسلام را دین سیاست خوانده‌اند.

امام صادق عليه السلام ‌فرمود:

همانا خداى عز و جل پيغمبرش را تربيت كرد و نيكو تربيت كرد، چون تربيت او را تكميل نمود، فرمود: «تو بر خُلق عظيمى هستی» سپس امر دين و امّت را به او واگذار فرمود تا سياست بندگانش را به عهده گيرد، سپس فرمود: «آنچه را رسول براى شما آورده بگيريد و از آنچه شما را نهى كرده باز ايستيد» همانا رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله استوار و موفّق و مؤيّد به روح القدس بود، نسبت به سياست و تدبير خلق هيچ‌گونه لغزش و خطایى نداشت، به آداب خدا تربيت شد. ... پس امر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله با امر خداى عز و جل و نهى او با نهيش موافق و برابر است، بر بندگان لازم است تسليم او باشند هم‌چنان كه تسليم خداى تبارك و تعالى هستند. [10]

و در روایت دیگری می‌فرمایند:

... و همانا پيغمبر خدا  كار را به على واگذار كرد و او را امين شمرد، پس شما (شيعيان) تسليم شديد و آن مردم (اهل سنت) انكار كردند[11]

از روایت فوق معلوم می شود که خلق عظیم تنها خوش اخلاقی در برخوردهای اجتماعی نیست بلکه معنای اعم آن، یعنی برخورداری از ملکات علمی، آشنایی با اصول و آیین کشور داری و... نیز مراد است.

در نتیجه سیاست صحیحه و تدبیر امور عباد به معنای واقعی کلمه منحصر است به سائس و مدبری که مؤدب بالله باشد و مؤید به روح القدس باشد؛ به دیگر سخن دارای عصمت در تدبیر باشد.

سیاست کامل و تمام، لازمه‌اش عصمت تام، علم تام، آگاهی تام، درایت تام و همه کمالات کامل و تمام است که در غیر این دودمان یافت نمی‌شود.

انبیا و ائمه علیهم السلام از سیاست به معنای مصطلح در جامعه امروز که حق و باطل به هم آمیخته شوند و موجب فریب دادن مردم گردد متنفرند.

جمله ی ساسة العباد درباره‌ی ائمّه علیهم السلام با دو مقدمه قابل تحلیل است:

1. امیرالمؤمنین علیه السلام به منزله‌ی جان رسول الله صلی الله علیه و آله بوده است، آنچه را که رسول اکرم صلی الله علیه و آله القا می‌فرمود، آن حضرت بدون کم و کاست دریافت می‌کرد و در حقیقت او نیز تحت تعلیم الهی بود و مقام خلق عظیم به ایشان نیز اعطا شده بود.

2. به مقتضای نور واحد بودن ائمّه علیهم السلام همه‌ی آن‌ها در شرایط عمومی امامت، مانند امیرالمؤمنین علیه السلام برخوردار از ودایع رسالت هستند که فرموده‌اند: «فما فوّض الله الی رسوله صلی الله علیه و آله و سلم فقد فوّضه الینا»[12]  

در نتیجه ایشان نیز سیاست‌مداران بندگان خدا گردیده‌اند.

این رهبری از تولد مردم تا تعالی و تکامل ایشان ادامه دارد زیرا ایشان بر مردم احاطه دارند و مصلحت ایشان را لحظه به لحظه می‌دانند و... .

ائمّه اطهار علیهم السلام هریک در دوران زمام‌داری خود با دقّت و کاردانی مصالح امور اجتماعی و انفرادی بندگان خدا را سنجیده و برطبق آن عمل می‌نموده‌اند.

امام باقر عليه السلام درباره آیه وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً  «به آن‌ها سلطنت بزرگى داديم» فرمود مقصود اطاعت آن‌هاست كه بر مردم واجب است. [13]  

امیرالمؤمنین علیه السلام فرماید:

... خدا به ما آغاز كرده و به ما انجام مي‌دهد به ما محو كند و به ما اثبات كند و به ما زمانه‌ی سخت را برطرف كند و به واسطه ما باران فرستد، فريبنده شما را از خدا گول نزند... . [14]  

و در جای دیگری فرمود:

همانا خداى تبارك و تعالى محمد (ص) را بحق مبعوث فرمود تا بندگان خود را از پرستش بندگانش به پرستش خود درآورد و از تعهدهاى بندگانش به تعهدهاى خود برآرد و از فرمان‌بردارى بندگانش به فرمان‌بردارى خود كشاند[15]

در عبد بودن رسول خدا و ائمّه علیه السلام نسبت به حضرت باری تعالی احدی از مسلمانان را شک و شبهه‌ای نیست و هرکس غیر از این اعتقاد داشته باشد کافر است.

و اما در عبد بودن نسبت به ائمّه علیه السلام حق آن است که عباد طاعت هستند:

امام رضا علیه السلام فرمود:

به من رسیده که مردم می‌گویند ما گمان می‌کنیم که مردم بندگان ما هستند... هرگز من چنین نگفته‌ام... و لیکن می‌گویم: مردم در فرمان‌برداری بنده‌ی ما هستند و در دین دوست‌دار ما... [16]

در جامعه شیعیان مرسوم است که اسامی افرادی را عبدالحسین، عبدالزهراء و... می‌گذارند. وهابی‌ها توهم دارند که شیعیان با این نام‌گذاری ائمه خود را عبادت می‌کنند. در حالی که این عبد، عبد طاعتی است؛ لذا این نوع نامگذاری کار بسیار پسندیدهای است.

امام سجاد صلوات الله علیه در رسالة الحقوق می‌فرمایند:

«و أما حقّ سائِسک بالمَلِک فأن تطیعه و لا تعصیه»[17]

این اطاعت، اطاعت مطلقه است مگر اینکه آن کسی که سیاست امور تو به دست اوست معصوم نباشد و امر و نهی او خلاف شرع باشد.

اهل تسنن از روایات طاعت ائمه چنین برداشت می‌کنند که خداوند تدبیر امور را به ائمه واگذار کرده است و خود دخالتی در تدبیر امور ندارد و لذا این کلام را علیه شیعه به کار می‌برند و شیعیان را مشرک و کافر  معرفی کرده، می‌گویند که اهل تشیّع ائمه خود را شریک خدا می‌دانند.

این تفویض به امامان به معنای این نیست که خدا خود را از امور آفرینش عزل کرده است، بلکه به دلیل شایستگی ایشان است. زمام امور بندگان به دست خداوند است (إنّی قد الاُمورطرّاً بیده و الکلّ مستمدّه مِن مدده) ولی چون عالم، عالم اسباب است و (أبی الله أن یجری الاُمور الّا بأسبابها) خداوند اولیای خود را واسطه‌ی بین خود و خلق قرار داده و امور بندگانش را دست ایشان منظم و مرتب می‌سازد چنان‌که خداوند از طریق ایشان به بندگانش افاضه فیض می‌کند و به وسیله ایشان به بندگانش روزی می‌دهد ودر آخرت برایشان مقام شفاعت قرار داده است. [18]  

تشکیل حکومت نه‌تنها در هدایت انسان‌ها تعیین‌کننده است بلکه در جهت زنده ماندن احکام و آیات الهی سهم ویژه‌ای دارد و احیای احکام الهی نیز احیای جامعه‌ی بشری است؛ چرا که:

- دین تنها برخی مواعظ محض نیست بلکه مجموعه‌ی احکامی است برای اداره‌ی جامعه در تمام شئون اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... که از جانب خدای حکیم وضع شده است و در صورت اجرا، سعادت فرد و جامعه را تامین می‌کند.

- به همراه امر و نهی قدرتی لازم است تا بتواند در کنار خیرخواهی و نصیحت‌گری اقدام عملی بکند، لذا تشکیل حکومت ضامن اجرای شریعت است.

- هر عقل سالمی این نکته را می‌فهمد که راه حل صحیح این است که آورنده‌ی حکم، مجری و ناظر بر اجرا باشد و دیگران تحت زعامت او عمل کنند.

- اینکه گفته می‌شود بدون تشکیل حکومت بسیاری از آیات قرآن نظیر آیات مربوط به حدود، دیات و... قابل اجرا نیست سرّش همین است.

 اما همین تشکیل حکومت هم در راستای هدف نهایی یعنی نورانی کردن انسان‌هاست.

حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام گرچه برای براندازی نظام سلطه‌ی فرعونیان مبارزه می‌کرد و پس از آن برای تشکیل حکومت کریمه‌ی الهی. اما در اولین سخن در دربار فرعون فرمود: «ان أدّوا الیّ عباد الله انی لکم رسول امین»[19]  

یعنی جامعه‌ی انسانی امانت خداست، امانت را باید به امین سپرد و من امین خدا هستم، پس امانت الهی را به من بسپارید.

اصول سیاست هر بینشی بر تفکر آن بینش استوار است. بینش توحیدی بر اساس «قد افلح من تزکی»[20] حرکت می‌کند و بینش غیر توحیدی بر اساس «قد افلح الیوم من استعلی»[21] به میدان می آید.

لذا در سیاست اسلامی اجازه نمی‌دهد که انسان هرگونه که دلش خواست اداره شود. روی این اصل، دموکراسی را در محدوده‌ی حاکمیت الله می‌پذیرد و نه مطلق و نامحدود؛ زیرا مردم امانت الهی هستند و حاکم اسلامی امین الهی است که باید بعد از تعلیم کتاب و حکمت به آن‌ها، مصالح و مفاسدشان را به آن‌ها بشناساند و فقر فکری و مالی را در همین راستا از آن‌ها بزداید و از حدود و ثغورشان دفاع کند.

آشنا بودن امین به امانت تحت اختیار، رابطه‌ی مستقیم با موفقیت او در حفظ امانت دارد. لذا شناخت سیاست اسلامی با شناخت اسلام، انسان، مبدا و منتهای او ارتباط مستقیم دارد.

ائمّه علیه السلام سیاست‌مدارانی هستند که سیاست آن‌ها نیز مانند سایر کارهایشان بر محور توحید است. لذا برخی از حرکت‌های سیاسی و اجتماعی ایشان با معیارهای سیاست‌مداران دغل دیروز و امروز سازگاری ندارد.

مثلا امام حسین علیه السلام در ابتدای ورود به کربلا پیشنهاد اصحابش مبنی بر جنگیدن با حر را نپذیرفتند و فرمودند: من [در این پیکار] هرگز آغازگر جنگ نخواهم بود. [22] با اینکه به حسب ظاهر احتمال پیروزیشان بیشتر بود.

در نتیجه سیاست، حکم‌رانی، جنگ و... باید در خدمت هدایت و راهنمایی انسان‌ها قرار گیرد و نه رسیدن به قدرت و چپاول که خلفای پس از پیامبر مبنای کارشان بود.

شعار «جدایی دین از سیاست» ساخته‌ی نیرنگ سیاسیون دغل‌باز و پرداخته‌ی تحجر و جهل مذهبی‌نماهای عافیت‌طلب و روشنفکرنمایان غافل است. چطور می‌توان اقدام رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای تشکیل حکومت اسلامی در اولین فرصت ممکن پس از هجرت و تلاش امیرالمومنین علیه السلام برای تصدی امر خلافت پس از رحلت آن حضرت را دید و تصویر صحیحی از اسلام منهای سیاست ارائه داد؟

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

[1]المنجد - ساس

[2]مریم، 93 

[3]رعد، 36 

[4]بقره، 178 

[5]مصباح الشريعة-ترجمه مصطفوى، متن، ص: 455

[6]مائده، 16 

[7]بقره، 213

[8]حدید، 25

[9]برای بسیاری از اینها روایاتی در مجامع روایی ما ذکر شده است افزون بر این که ادله ی عقلی نیز موید آن است. 

[10]الكافي، ج‏1، ص: 266

[11]الكافي، ج‏1، ص: 265

[12]کافی، ج 1، ص 268، ح 9

[13]الكافي، ج‏1، ص: 186

[14]الخصال، ج‏2، ص: 626

[15]روضه ی کافی ، ص 386

[16]کافی ، 1 ، 187

[17]بحار:71/5

[18]راجع به تفويض و واگذارى امر دين بپيغمبر و امامان عليهم السلام علامه مجلسى (ره) توضيحى بيان كرده كه خلاصه‏اش اينست: تفويض به چند معنى استعمال مى‏شود: 1. تفويض در امر آفرينش و روزى دادن مخلوق و زنده كردن و تربيت و ميراندن آن‌ها، چنان‌چه جماعتى عقيده دارند كه خداى تعالى ابتدا پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و ساير اوليایش را خلق كرد سپس خلقت و تربيت ساير موجودات را به اختيار ايشان گذاشت، پس آن‌ها بيافرينند و روزى دهند و بميرانند و اين طايفه بنام غُلات(جمع غالى متجاوز از حد) يا مُفَوِّضه ناميده مي‌شوند. شكّى نيست كه اين عقيده كفر است و معتقدين به آن از زمره‌ی مسلمين خارجند مگر اينكه مقصودشان اين باشد كه ائمه علت غائى ايجادند و خدا آن‌ها را در آسمان و زمين و نسبت به هر چيز فرمانده و مطاع قرار داده و حتى جمادات از ايشان فرمان برند و هرچه خواهند خدا انجام دهد ولى آن‌ها جز آنچه خدا خواهد نخواهند، اين عقيده درست است و اخبارى هم بر آن دلالت دارد. امام رضا عليه السلام در دعايش مي‌فرمود: خدايا من به سوى تو بيزارى جويم از كسانى كه براى ما آنچه را سزاوار نيست ادعا مي‌كنند، خدايا من بسوى تو بيزارى مي‌جويم از كسانى كه درباره ما آنچه را خود نگوئيم مي‌گويند. 2. تفويض در امر دين و آن معانى و تفاسير مختلفى دارد (كه خود مجلسى ره توضيح ميدهد) و ميفرمايد: معنائى كه صحيح است و حكم عقل هم بر آن دلالت دارد و مقصود از اين رواياتست اينست كه: خدا امر سياست و تأديب و تكميل و تعليم مردم را به آن‌ها واگذار فرموده است و نيز امر كردن مردم را به اطاعت از خودشان نسبت به آنچه خواهند و نخواهند و در آنچه صلاح دانند و صلاح ندانند به ايشان واگذار نموده است

[19]دخان، 18

[20]اعلی، 14

[21]طه، 64

[22]مقتل الحسین للخوارزمی، ج 1، ص 234

 

 

نوشته شده توسط گروه زیارت جامعه در روز جمعه 1390/11/21 ساعت 11:35

من این مطلب را پسندیدم

امتیاز دهی

امتیاز این صفحه 3 از 2 نظر

• یکی از ستاره های زیر را انتخاب کنید.

 

ارسال نظر

نام*
ايميل
نظر*
کد امنيتي* 

سایر صفحات این موضوع

اینجا زیارتگاه 124000+13 فرستاده الهی است!

به کدام سرزمین پناهنده شوم؟

نمره عقل من 20 ... هست!

اعلام التُقی

مصابیح الدجی

السلام علی ائمة الهدی

عترة خیرة رب العالمین و رحمةالله و برکاته

سلالةالنبیین و صفوةالمرسلین

امناءالرحمن

ابواب الیمان (2)

ابواب الایمان(1)

ارکان البلاد

دعائم الاخیار

عناصرالابرار

اولیاء النعم

قادة الامم

اُصول الکَرَم

منتهی الحلم

خزّان العلم

معدن الرّحمه

منابع مورد استفاده‌ی ما

مهبط الوحی

مختلف الملائکه

موضع الرّسالة

اهل بیت النّبوة

السّلام علیکم

مقدّمه مهم

 

   

پنل اعضاء

نام کاربری:

رمز عبور:

مرا به یاد سپار
رمز عبور را فراموش کرده ام
مزایای عضویت

عضویت در خبرنامه

ویژه نامه

تقویم شیعه

11 شوال

واقعه ای در این روز به ثبت نرسیده است.

 

اوقات شرعی

 

آمارها

. تعداد كل بازديدها: 73636299

. تعداد كل بازديدكنندگان: 67023988

. بازديدهاي امروز: 896

. بازديدهاي دیروز: 5043

. كاربران آنلاين:

. محصولات فروشگاه: 221

. بحث های تالار گفتمان: 85

. کارهای کاربران: 185

. مقالات: 2021

. تصاویر: 112

. صوت: 401

 

صفحه اصلی | درباره ما | تماس با ما |   RSS | صفحه خانگي | معرفی به دوستان

تمامی کالاها و خدمات فروشگاه، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می‌باشند و تمامی حقوق برای مؤسسه ارمغان نگاه ژرف محفوظ می باشد. فعالیت‌های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

استفاده از مطالب سایت بلا مانع می باشد، در صورت تمایل سایت ابوتراب را به عنوان منبع ذکر نمایید تا افراد بیشتری با سایت امیرالمومنین علیه السّلام آشنا گردند.

 

طراحي و اجراي پايگاه اينترنتي: