به سایت تخصصی امیرالمومنین امام علی علیه السلام - ابوتراب - خوش آمدید. امیدواریم بتوانیم تحت توجهات آن حضرت در خدمت دوستان ایشان باشیم ... به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند ... به آسمان رود و کار آفتاب کند
. . .
   

 

 

 

شرح لقب

 

 

• بهانه نیاور!

موضوع: شرح فراز «حجج الله علی اهل الدنیا و الآخرة و الأولی»

کلمات کليدي: حجت، عالم ذر، دنیا، دنیا، معنای جنب الله

 

«حجج» جمع حجّت، از ریشه ی «حجّ» به معنای دلیل و برهان است که هر یک از دو طرف دعوا برای اثبات مدّعای خویش، بدان احتجاج می کند.

حجّت واقعی، همراه با حق و صدق است و هرگز دروغگو، حجّت نخواهد داشت؛ چنان که امیرمؤمنان علیه السّلام فرمودند: «واى به حال كسى كه آفريننده را انكار، و تدبير كننده را باور نداشته باشد. ...اينان براى مدّعاى باطل خود دليلى ندارند»[1] و اگر چیزی به گمان تبهکاران، حجّت تلقّی شود، بطلان آن سرانجام در صحنه ی حقیقت آشکار خواهد شد: «پس چه بسيار حجّت و دليلى كه آن روز باطل و نادرست گردد»[2]

گاهی چیز باطل و کذب نیز مصداق عنوان حجّت قرار می گیرد و منشأ آن، دستاویز واقع شدن آن چیز برای گروه باطل و کاذب است: «و كسانى كه درباره ی خدا پس از اجابت [دعوت‏] او به مجادله مى‏پردازند، حجّتشان نزد پروردگارشان باطل، و خشمى [از خدا] برايشان است و براى آنان عذابى سخت خواهد بود.»[3]

خداوند برای هر مکلّفی حجّتی در باطن او قرار داده که از آن تعبیر به عقل می شود؛ اگر حجّت باطن یعنی عقل در انسان نباشد حجّت ظاهر شناخته نمی شود و به همین دلیل بر شخص دیوانه تکلیفی نیست.

امام کاظم سلام الله علیه به هشام بن حکم فرمودند:

«اى هشام! خدا بر مردم دو حجّت دارد: حجّت آشكار و حجّت پنهان؛ حجّت آشكار رسولان و پيغمبران و امامانند و حجّت پنهان همان عقل هاست.»[4]

 

حجّتی برای همه زمان ها!

«دنیا» اسم تفضیل و مؤنّث «ادنی» از ریشه ی «دنو» به معنای قرب و نزدیکی بوده و به قولی دربرگیرنده معنای پستی نیز هست.

لذا این عالمی که در آن زندگی می کنیم را به جهت نزدیکی به آخرت «دنیا» نامیدند.

مقصود از دنیا می تواند ولایت و سرپرستی دشمنان اهل بیت علیهم السّلام باشد:

امام صادق علیه السّلام راجع به آیه ی «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏: بلكه زندگى دنيا را برگزيدند؛ ولى آخرت بهتر و پايدارتر است.» فرمودند:

«الحیاة الدّنیا، ولايت آن ها (پيشوايان باطل) و الآخرة، ولايت اميرالمؤمنين (ع) است.»[5]

پس ائمّه علیهم السّلام حجّت خدایند هم برای دوستانشان و هم برای دشمنانشان.

«آخرة» مؤنّث «آخر» از ریشه ی «أخَرَ» در مقابل تقدّم به کار می رود.

از آنجا که عالم قیامت، بعد از عالم دنیا بوده و نسبت به آن تأخّر دارد، بدان «آخرت» می گویند.

با توجّه به حجّت بودن انبیا و اوصیا، انسان عاصی و گمراه در قیامت هیچ عذری نخواهد داشت و نمی تواند بگوید خدایا من نمی دانستم زیرا به او می گویند باید می پرسیدی، ما برای شما راهنمایانی را معیّن نموده و در اختیار شما گذاشتیم تا شما را به راه راست دلالت کنند تا امروز عذری نداشته باشید.

خداوند متعال می فرماید:

«پيامبرانى كه بشارتگر و هشداردهنده بودند، تا براى مردم، پس از [فرستادن‏] پيامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتى نباشد، و خدا توانا و حكيم است.»[6]

بدین ترتیب فرستادگان الهی هم در این دنیا و هم در سرای آخرت حجّت هستند؛ در این دنیا مأمور هدایت و ارشاد و امر به نیکی و بازداشت از بدی ها و در آخرت ناظر و گواه بر پاداش و کیفر اعمال بندگانند.[7]

«اُولی» مؤنّث «اوّل» است و اوّل به معنای آغاز امر می آید و به عدد آغازین یک مجموعه گفته می شود.

در اینکه مراد از أولی در این فراز چیست، چند احتمال داده اند. از جمله:

أولی نسبت به دنیا که در این صورت اشاره به عالم ذرّ یا سایر عوالم قبل از دنیا دارد.

چرا که خداوند در عالم ذر، عهد و میثاقی از مردم در رابطه با ولایت اهل بیت علیهم السّلام گرفته است؛ لذا ائمّه علیهم السّلام حجّت خداوند متعال بر اهل آن عالم بوده اند.

امام باقر عليه السّلام فرمودند:

«خداوند در همان روزى كه از ذرّه ‏ها (عالم ذرّ) پيمان گرفت و برای خود به ربوبيّت و برای محمّد (ص) به نبوّت اقرار گرفت، از شيعيان ما نیز در حالى كه ذرّاتی بودند، پيمان ولايت را گرفت.»[8]

أولی نسبت قیامت که در این صورت به عالم برزخ اشاره می کند. در احادیث فراوانی آمده که شب اوّل قبر از امام سؤال خواهد شد.

 

حجّت یعنی چشم!

خاندان انوار معصومین علیهم السّلام، اعظم حجج خداوند بر خلائق هستند؛ زیرا که خدا آنان را خلق فرمود و در حقایق ایشان، تمام کمالات ممکن را ودیعه نهاد و ما سوای آن ها را امر به اطاعت آنان کرد و ایشان را وسیله ی اجابت و وصول به هر مطلوبی قرار داد.[9]

قرآن کریم و سنّت معصومین علیهم السّلام، اعمّ از گفتار، کردار و تقریر[10] آنان، حجّت و قابل استناد است.

یکی از مهم ترین و مشهورترین دلایل بر حجّیّت آن ها، حدیث معروف ثقلین است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله ضمن آن ثقل اصغر (عترت) را در کنار ثقل اکبر (قرآن کریم) قرار دادند و به طور یکسان، اطاعت و تبعیّت از آن دو را مایه ی هدایت و نجات دانسته و مخالفت با ایشان را موجب ضلالت معرّفی کردند.

امیرالمؤمنین علیه السّلام نیز بر حجّیّت خود و کتاب الهی تأکید فرمودند: «أَنَا شَاهِدٌ لَكُمْ وَ حَجِيجٌ يَوْمَ الْقِيَامَة»[11] «وَ كَفَى بِالْكِتَابِ حَجِيجاً»[12]

عالم بزرگ اهل سنّت، حاکم حسکانی نقل کرده است که پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود:

«همانا خداوند على و همسر و پسران او را حجّت‏ هاى خود بر خلقش قرار داده و آنان در ميان امت من درب هاى علم هستند، هر كس به وسيله آنان هدايت یابد، به صراط مستقيم هدايت شده است.»[13]

از آنجا ائمّه ما برای تمامی مخلوقات امام و پیشوا هستند لذا بر تمامی زبان ها تسلّط دارند.

روزى اباصلت به حضرت رضا علیه السّلام عرض كرد: يا ابن رسول اللَّه! من در شگفتم از اينكه شما به تمامى لغات با اختلافاتى كه دارند اين طور تسلّط و آگاهى داريد، فرمود:

«اى پسر صلت من حجّت خدا بر بندگان اويم، و خداوند حجّتى بر قومى نمى‏انگيزد كه زبان آنان را نفهمد و لغاتشان را نداند...»[14]

اباصلت می گوید: هنگام شهادت امام رضا علیه السّلام دیدم جوانی زیبا رو از درهای بسته وارد شد و خود را به بالین آن حضرت رساند. وقتی از او پرسیدم: شما کیستی و چگونه از درهای بسته وارد شدی؟ فرمود: «أنا حجّة الله علیک»[15]

از این روایات می فهمیم که حجّت خداوند هر آنچه را که در راه رسالت الهی لازم است را داراست؛ از صحبت به زبان مردم مختلف دنیا گرفته تا قدرت های حیران کننده!

 

بدون حجّت؟ هرگز!

شخصی از امام صادق عليه السّلام پرسید: آیا زمين بدون امام باقی مي ماند؟ فرمود: اگر زمين بدون امام باقی بماند قطعاً فرو خواهد رفت (و نظمش از هم خواهد پاشید).[16]

امام صادق صلوات الله علیه مي فرمود:

«اگر در زمين جز دو نفر باقى نباشند يكى از آن دو حجّت [الهی]ست.»[17]

ایشان در فرمایش دیگری پس از بیان سنّت الهی مبنی بر وجود همیشگی امام در زمین از زمان حضرت آدم می فرمایند:  

«او حجّت خدا -عزّ و جلّ- بر بندگان است، هر كس رهايش نمايد هلاك شود و هر كس ملازمش گردد نجات يابد...»[18]

حجّت های خداوندی در این دنیا امور گوناگونی را برعهده دارند؛ از جمله بیان «اوامر و نواهی» و به عبارتی تبیین بایدها و نبایدهای الهی برای مردم، «تعلیم معارف دینی» و نیز «جذبه معنوی» که عاملی بسیار مهم در امر هدایت است. به طوری که هدایت دل و عقل توسّط آن بزرگواران بالاتر از شأن تعلیمی صرف آنان است.

امام ششم علیه السّلام در این زمینه می فرمایند:

«خدای -تعالی ذکره- پيوسته در زمين حجّتی دارد كه حلال و حرام را می شناسد و به راه خدا دعوت مي كند و حجّت هيچ وقت از زمين‏ جدا نشود مگر چهل روز قبل از روز قيامت. چون حجّت برداشته شود، در توبه هم بسته مى ‏شود و اگر كسى قبل از برداشته شدن حجّت ايمان نياورده باشد، ايمانش براي او سودى نخواهد داشت. آنان بدترين خلق خدا هستند و قيامت علیه آن ها برپا مى‏ شود.»[19]

در زمان غیبت امام زمان علیه السّلام که حضور حجّت خدا ظهور ندارد، وظیفه ی مردم برای یادگیری تعالیم دین مراجعه به علمای دین بوده و ایشان به دلیل مسئولیّتشان و به واسطه ی امام، حجّت بر مردم محسوب می شوند. 

«وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حجّتي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِم‏»[20]

-----------------------------------------------------------------

[1] نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ی 185- ترجمه انصاریان

[2] نهج البلاغه ترجمه فیض، خطبه ی 214

[3] شوری، 16- ترجمه فولادوند

[4] کافی، ج1، ص16- ترجمه مصطفوی

[5] كافي، ج‏1، ص: 418؛ آیات سوره أعلى: 16 و 17

[6] نساء: 165

[7] ر.ک: کافی، ج1، ص190

[8] کافی، ج1، ص436- ترجمه مصطفوی

[9] بحار الانوار، ج27، ص46

[10] تقریر یعنی کاری در حضور معصوم انجام گیرد و او در حالی که ملزم به رعایت تقیّه نیست، به اصل عمل یا کیفیت آن اعتراضی نکند؛ بنا بر این، از سکوت و عدم اعتراض معصوم، تأیید ضمنی فهمیده می شود.

[11] نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ی 176

[12] نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ی 83

[13] شواهد التنزیل، ج1، ص76- ترجمه جعفری

[14] عیون اخبار الرّضا، ج2، ص228- ترجمه غفّاری و مستفید

[15] بحار، ج49، ص301

[16] کافی، ج1، ص179

[17] کافی، ج1، ص179

[18] علل الشّرائع، ج1، ص197

[19] کمال الدّین و تمام النّعمة، ج1، ص229- ترجمه اندکی روان شده است.

[20] بحار، ج2، ص90

 

نوشته شده توسط گروه زیارت جامعه در روز يکشنبه 1391/6/19 ساعت 12:59

من این مطلب را پسندیدم

امتیاز دهی

امتیاز این صفحه 2.78 از 9 نظر

• یکی از ستاره های زیر را انتخاب کنید.

 

ارسال نظر

نام*
ايميل
نظر*
کد امنيتي* 

سایر صفحات این موضوع

 

   

پنل اعضاء

نام کاربری:

رمز عبور:

مرا به یاد سپار
رمز عبور را فراموش کرده ام
مزایای عضویت

عضویت در خبرنامه

ویژه نامه

تقویم شیعه

14 شوال

مرگ عبدالملک بن مروان

در سال 86 هجری قمری مرگ عبدالملک بن مروان سفاک بخیل، در دمشق به هلاکت رسید، این در حالی بود که 21 سال و 6 ماه خلافت را غصب کرده بود. او پیش از سلطنت پیوسته ملازمت مسجد را داشت و تلاوت قرآن می نمود و او را حمامة المسجد می گفتند! وقتی خبر سلطنت به او رسید قرآن را برهم نهاد و گفت : «سلام علیک هذا فراق بینی و بینک» : «خداحافظ، این آغاز جدایی بین من و توست»!!

 

اوقات شرعی

 

آمارها

. تعداد كل بازديدها: 73659322

. تعداد كل بازديدكنندگان: 67044847

. بازديدهاي امروز: 6947

. بازديدهاي دیروز: 5145

. كاربران آنلاين:

. محصولات فروشگاه: 221

. بحث های تالار گفتمان: 85

. کارهای کاربران: 185

. مقالات: 2021

. تصاویر: 112

. صوت: 401

 

صفحه اصلی | درباره ما | تماس با ما |   RSS | صفحه خانگي | معرفی به دوستان

تمامی کالاها و خدمات فروشگاه، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می‌باشند و تمامی حقوق برای مؤسسه ارمغان نگاه ژرف محفوظ می باشد. فعالیت‌های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

استفاده از مطالب سایت بلا مانع می باشد، در صورت تمایل سایت ابوتراب را به عنوان منبع ذکر نمایید تا افراد بیشتری با سایت امیرالمومنین علیه السّلام آشنا گردند.

 

طراحي و اجراي پايگاه اينترنتي: