به سایت تخصصی امیرالمومنین امام علی علیه السلام - ابوتراب - خوش آمدید. امیدواریم بتوانیم تحت توجهات آن حضرت در خدمت دوستان ایشان باشیم ... به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند ... به آسمان رود و کار آفتاب کند
. . .
   

 

 

 

شرح لقب

 

 

• اعلام التُقی

موضوع: زیارت جامعه

کلمات کليدي: زیارت جامعه، تقوا، رواة، اسیر

 

أعلام جمع «عَلَم» از ریشه ی «عِلم» است. عَلَم به هر چیزی که به وسیله ی آن مطلبی دانسته شود، اطلاق می گردد. از این رو به تابلوها و نشانه هایی که در راه ها به عنوان علامت و راهنما نصب می شود، عَلَم گفته می شود.

قرآن کریم هم علامات را به معنی نشانه ها گرفته و فرموده:

«وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجمِ هُم یَهتَدونَ» [1]

و (نيز) علاماتى قرار داد؛ و (شب هنگام) به وسيله ی ستارگان هدايت مى‏ شوند.

امام صادق سلام الله علیه فرمودند:

«منظور از نجم در آیه «و بالنّجم هم یهتدون» رسول خدا صلّی الله علیه و آله است و منظور از «علامات» ائمه هدی علیهم السّلام هستند.» [2]

در تمام کشورها، مرام ها، مسلک ها و... متداول است که نشانه ها و علامت هایی برای برخی معانی قرار می دهند که شخص با دیدن آن پی به مقصود نصب کننده ی آن علامت می برد. پرچم هایی برای عزا، شادی، پرچم کشور ها، تیم ها و... هم چنین پرچم هایی برای اعلام خطر و هوشیاری در جاده ها.

در مسیرهای معنوی نیز مهلکه هایی وجود دارد، که از لحاظ کمیت و کیفیت بسیار شدیدتر است:

«بر روی جهنّم پلی نصب می شود که از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر است» [3]

این خطرات و مهلکه ها همان اموری است که در شرع مقدّس به صورت احکام واجب، حرام، حلال و... بیان شده است و سالک باید تابع آن باشد.

تُقی و تقوی هر دو مصدر است؛ تُقی عبارت است از دفع کردن خطر از چیزی به وسیله ی چیز دیگر و نگه داری و حفاظت از آن؛ لذا ترجمه ترس برای تقوا دقیق نیست! مثلاً به سپر که انسان را از خطر حفظ می کند، وِقایة می گویند.

امیرالمؤمنین علیه السّلام می فرماید:

«تقوا، امروز سپر بلا، و فردا راه رسيدن به بهشت است.» [4]

و یا رازپوشی و حفظ اسرار را تقیّه گفته اند چرا که انسان را از گزند مخالف حفظ می کند.

فرق عَلم بودن پیشوایان ما با دیگر علامت ها این است که آن ها واسطه و وسیله نیستند، بلکه خودشان هم موضوعیّت دارند. به دیگر سخن هم صراط مستقیم هستند و هم کشتی نجات.

البتّه توجّه کردن به این نشانه ها و سوار شدن بر کشتی نجات ایشان به خودمان بستگی دارد!

قرآن مجید در جای دیگری تقوا را در مقابل «فجور» آورده و بر اختیار انسان تأکید می کند:

«سپس فجور و تقوا (شرّ و خيرش) را به او الهام كرده است * كه هر كس نفس خود را پاك و تزكيه كرده، رستگار شده * و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است!» [5]

تقوا پیشه کردن یعنی با بزرگتر زندگی کردن!

مثلاً فردی که در محضر پدرش مؤدّب است وقتی کاری را در محضر او می کند، ادب و مراقبتش بیشتر است و فرق دارد با حالتی که او حاضر نیست و این حالتی ساختگی یا تمرین شده از قبل نیست و شخص ناخودآگاه در حضور بزرگتر رفتارش تغییر می کند. یعنی حضور پدر یک رنگ و باوری است که فرد آن را می گیرد و آن باور به او می گوید چه کند.

وقتی می خواهیم نماز بخوانیم (که نماز صحبت ما با خداست)، نکته این است که واقعاً الله اکبر یا نه؟ اگر الله اکبر را باور داشته باشیم، نمازمان فرق می کند. قسمت عمده ی درست شدن نماز، همین توجه است.

پس تقوا، حفظ حرمت بزرگتر را کردن است. خدا به همه چیز شنوا و بینا هستند. نه چرت می زند و نه می خوابد. وقتی هم که جهان خلقت را به ولیّش می سپارد، باید باور کنیم که بزرگتری داریم و همیشه به ما لطف دارد.

امیرالمؤمنین علیه السّلام که سعادت ما را می خواهد، کمکمان می کند:

«اى بندگان خدا! همانا تقواى الهى دوستان خدا را از انجام محرّمات باز مى‏دارد، و دل های آنان را با ترس وى همراه می دارد.» [6]

«بنده خدا فقط باید از گناهان خود بترسد و تنها امیدش پروردگارش باشد.» [7]

هرجا سخن از تقواست نام ائمه می درخشد!

امیرالمؤمنین علیه السّلام در معنای آیه شریفه ی «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» [8] فرمودند:

«به خدا سوگند غیر از خاندان پیغمبر کسی به آن عمل نکرده، ماییم که خدا را در خاطر داشته و هرگز فراموشش نکرده ایم شکرگزاریش نموده، هرگز کفرانش نکرده ایم اطاعتش نموده هرگز معصیتش نکرده ایم، چون این آیه نازل شد صحابه پیغمبر گفتند: ما را طاقت آن نیست، پس خدای متعال آیه «فاتقوا الله ما استَطَعتُم» [هر اندازه که می توانید تقوای الهی پیشه کنید] را نازل فرمود.» [9]

آن زمان که خدای رحمان بعد از ماجرای صلح حدیبیّه آرامش را بر قلب پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و مؤمنین نازل کرد فرمود: «وَ ألزَمَهُم کَلِمَةَ التَّقوی» [و آن ها را به حقيقت تقوا ملزم ساخت] [10]

امام رضا علیه السّلام در تبیین این آیه می فرمایند:

«مراد از «کَلِمَةُ التَّقوی» ولایت امیرالمؤمنین است.» [11]

امام باقر صلوات الله علیه در ذیل آیه شریفه «وَ جَعَلنا لِلمُتَّقینَ إماماً» فرمودند:

«یعنی ما هدایت کنندگانی هستیم که دیگران به ما هدایت می شوند و این مقام مخصوص آل محمّد است.» [12]

بنابراین ائمه هدی علیهم السّلام برترین پارسایان هستند و با توجّه به آیه ی «إنَّ أکرمکم عندَ الله أتقیکم» [13] گرامی ترین افراد نزد خداوند متعال ایشانند.

تقوا و ایمان همان روح اعمال هستند که بدون آن ها عمل در نزد خدا طرح نمی شود. هرچه بخواهد جاودان شود باید حیات داشته باشد و حیات اعمال، به ایمان و تقواست.

هر کس به اندازه ی جیبش!

چشمه ی معارف آل الله علیهم صلوات الله به گونه ایست که هر فردی به اندازه ی ظرفیّت وجودی خود می تواند از آن بنوشد و سیراب گردد. البتّه ظرفیّت افراد یکسان نیست. لذا می بینیم گاهی در جواب سؤال های یکسان، پاسخ های متفاوتی از جانب آن بزرگواران داده می شود.

مراتب هدایت و تقوا پلّه پلّه است؛ اگر کسی آنچه را که می فهمد باطل است انجام ندهد، امام علیه السّلام مرحله ی بعدی را به او نشان می دهند.

هر عالم دینی که احکام الهی را بیان و مردم را با مرز های واجب و حرام الهی آشنا می کند، در حدّ خود عَلَم هدایت و تقواست ولی ائمّه علیهم السّلام در این زمینه نیز مانند دیگر زمینه ها در مرحله ای هستند که دیگران را نمی توان با ایشان مقایسه کرد، زیرا:

1. دیگران هر چه دارند از آن ها آموخته اند ولی ایشان در مکتب کسی شاگردی نکرده، علومشان با واسطه ی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله از خدای سبحان گرفته اند.

2. دیگران در آنچه دارند، ناقصند، یعنی نسبت دانایی هایشان از آنچه نمی دانند بسیار اندک است، در حالی که ائمّه ی اطهار سلام الله علیهم نقصی در این جهت ندارند.

3. ائمّه علیهم السّلام گذشته از عصمت عِلمی، در مقام عمل نیز معصوم هستند؛ لذا گفتار و اعمال ایشان (و حتّی سکوتشان) حجّت شرعی و تبیین کننده ی احکام الهی است.

4. یگانگی و پیوند ائمّه ی اطهار علیهم صلوات الله با قرآن - که خود عَلَم تقواست -  ویژگی دیگری است که ائمّه علیهم السّلام را از دیگران ممتاز می کند.

وقتی می گویند کسی نماد یک چیزی است یعنی برای شناختن آن مطلب اگر بدان شخص نگاه کنی کافیست! در امور توحیدی هم اوضاع همین گونه است، گاهی یک فرد در مرتبه ای از کفر قرار دارد که خداوند او را کفر مجسّم می داند و هر کس را هم که نشانی از وی داشته باشد سخت کیفر می کند:

قرآن کریم می فرماید:

«آل فرعون [کسانی که به او وابستگی و تعلّق دارند و مانند اویند] را در شدیدترین عذاب ها در آورید.» [14]

و گاهی هم افراد چنان رنگ خدایی می گیرند که اصلاً خودشان می شوند الگو:

«قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ» [15]

«قطعاً براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكو وجود دارد.»

ائمّه ی گرامی علیهم السّلام مصداق کامل و نمونه ی بارز تقوا و ایمان هستند(در ادامه خواهد آمد). از این جهت تعلّق و وابستگی به آنان نشانه ی ایمان و تقواست، همان طور که بیگانگی، بغض، کینه و عداوت با آنان، علامت کفر، نفاق و بیگانگی از ایمان و تقواست.

امیرالمؤمنین علیه السّلام این مطلب را توضیح می دهند:

«اگر با شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه دشمن من شود، با من دشمنى نخواهد كرد، و اگر تمام دنيا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد، و اين بدان جهت است كه قضاى الهى جارى شد، و بر زبان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گذشت كه فرمود:

«اى على! مؤمن با تو دشمنی نمی کند و منافق تو را دوست نمی دارد.» [16]

تقوای خاصّان

قرآن مجید در توصیف انبیای الهی آن حضرات را بر تارک قلّه ی پارسایی می داند؛ از جمله:

آن زمان که زنان دربار مصر حضرت یوسف علی نبیّا و آله و علیه السّلام را به پذیرش خواسته زلیخا دعوت می کنند، پیامبر خدا چنین عرضه می کنند:

«پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از آنچه اين ها مرا به سوى آن مى‏خوانند! و اگر نيرنگ آن ها را از من باز نگردانى، به سویشان متمايل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!» [17]

و لذا خداوند متعال فرستاده‌شان را این چنین مدح می فرمایند:

«آن زن قصد او كرد و او نيز اگر برهان پروردگارش را نمى‏ديد، قصد وى مى‏نمود! اين چنين كرديم تا بدى و فحشا را از او دور سازيم؛ چرا كه او از بندگان مخلَص ما بود!» [18]

به عنوان یک روش عملی برای تمرین تقوا این است که تا جایی که می توانیم خودمان را در محضر خدا و ولیّ او بدانیم. این ادب ورزی سبب برطرف شدن حجاب ها می شود.

قرآن کریم ضمن یادآوری این مطلب، از آثار تقوا نورانیّت خاصی را برمی شمرد که در قلب انسان متّقی به وجود آمده و انسان پارسا در پرتو آن نور، افکار شیطانی را در حومه ی وجود خود تشخیص می دهد:

«در حقيقت، كسانى كه [از خدا] پروا دارند، چون وسوسه‏اى از جانب شيطان بديشان رسد [خدا را] به ياد آورند و به ناگاه بينا شوند.» [19]

از مرحوم پدر آیت الله میلانی از یکی از علمای هند نقل شده:

یکی از مردم هند که بت پرست بوده مشکلی برایش پیش می آید. تمام راه های نجات به رویش بسته شده و راه خلاصی نداشته. وی که مردی متمکن و متشخّص بوده توسّط فردی به یکی از علمای شیعه راهنمایی می شود. نزد آن سید بزرگوار می رود و مشکلش را مطرح می کند.

سید پیش خود فکر می کند با این که این مرد بت پرست است ولی امام زمان ارواحنا فداه واسطه ی فیض برای همه خلایق است و این فرد نیز نان خور حضرت و جزء رعیت ایشان است. از این رو به آن مرد هندی می گوید که «لباس تمیز بپوش و به قبرستان شیعیان برو و در آنجا فریاد بزن: «یا مهدی! یا مهدی! یا اباصالح! و...»

آن مرد هندی این کار را می کند آنگاه شخصی (یا خود حضرت یا یکی از یاران و خدام ایشان) از او می پرسد: مشکل تو چیست؟ مرد هندی بت پرست می گوید: من بی گناهم امّا در دادگاه متّهم به جنایت و محکوم به اعدام شده ام. آن بزرگوار می فرماید: برو که مشکل تو حل شد.

چون جلسه ی بعدی دادگاه تشکیل می شود همان قاضی که او را محکوم کرده رأیش بر می گردد و حکم آزادی او را صادر می نماید.

ائمّه به طور مطلق پرچم های تقوا هستند و این مقام هیچ قیدی ندارد، هم در جهات معنوی و نجات از مهلکه های معنوی و هم در جهات مادی و دنیوی. ضمناً این عَلَم فقط برای شیعیان نیست، بلکه هرکسی بیاید و آنان را راهنما و علامت قرار دهد، به مقصد خواهد رسید.

دلت را بنگر، امّا...!

در روایات ما فراوان گفته شده که دقّت کنید چه چیزی در دل شما جای دارد. چرا که دل حرم خداست [20] و اگر غیر خدا وارد آن شود معلوم نیست که آدمی را به کدامین سو می کشاند:

«دلبستگي ات به چيزى تو را از ديدن و شنيدن عيوب آن كور و كر مي سازد» [21]

و تا جایی این مهم پیش می رود که گفته اند:

«هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ» [22]

هر کس در دلش امیرالمؤمنین علیه السّلام را حاکم کند دیگر مشکلی ندارد؛ امّا باید این کار را بکنی نه اینکه منتظر بمانی!

عباراتی نظیر «دیو چو بیرون رود فرشته درآید» غلط محض است! باید فرشته را وارد کنی تا دیو بیرون شود:

«وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً» [23]

پس از این همه توجّه به دل باید گفت که اگر کسی خالصانه ائمه را دوست دارد از ایشان تبعیّت هم خواهد کرد، لذا ملاک شیعه ی راستین را تقوا دانسته اند:

امام باقر علیه السّلام می فرمایند:

«كسى كه خود را به تشيّع مي بندد به همين اكتفا مي كند كه خود را دوست ما داند؟! به خدا شيعه ما نیست مگر كسى كه تقواى از خدا دارد و فرمان او برد؛ ایشان به تواضع، خشوع، زیاد به یاد خدا بودن، روزه، نماز، احوال پرسى از همسايگانِ فقير و مستمند و قرض داران و يتيمان، راستگویى، خواندن قرآن و خیرگویی از مردم و عدم بدگویی از آن ها شناخته می شوند؛ آن ها در هر چیزی امین خاندان خود هستند»

راوی عرض كرد: يا ابن رسول اللَّه من كسى را با اين اوصاف نميشناسم!

امام علیه السّلام فرمود:

«اى جابر گمان مکن كه براى انسان همين قدر کافیست كه بگويد من رسول خدا را دوست دارم و رسول خدا بهتر از علی علیه السلام است، امّا كردار او را نداشته باشد و از روش او پیروی نکند كه [در این صورت] محبّت او برايش سودى ندارد. از خدا بترسيد و براى آنچه نزد خداست عمل كنيد، ميان خدا و احدى خويشاوندی نيست؛ محبوب ترين مردم نزد خدا و گرامي ترين آن ها به درگاهش، باتقواترین و فرمانبرترین آن ها است. به خدا كه تقرب به خداى جل ثنائه ميسّر نشود مگر به طاعت. ما برات آزادى از دوزخ همراه نداريم و احدى بر خدا حجتى ندارد.[که خدا مجبور باشد وی را به بهشت ببرد.] هر كس مطيع خدا باشد، دوست ما است و هر كه نافرمانی خدا کند، دشمن ما است؛ به دوستى ما نتوان رسيد جز به عمل و پرهیزگاری.» [24]

هر کسی با هر میزان گناه اگر بخواهد برگردد، تنها نیاز است وقتی به آستانه ی اهل بیت علیهم السّلام رسید، بشکند و ایشان کاری به سابقه ی بد او و... ندارند و همه را می بخشند و ما را همواره به سوی خود می خوانند.

بنابراین کسی به مراتب عالی تقوی نخواهد رسید مگر به پیروی و اطاعت از رسول اکرم و ائمه هدی علیهم السّلام، چون تنها این بزرگوارانند که علامات و نشانه های تقوی در آن ها پدیدار است و دوستان خود را به سوی این مقام هدایت و رهبری می نمایند.

--------------------------------------------------------------------------

[1] نحل: 16

[2] کافی، ج 1، ص 207

[3] بحارالانوار، ج 8، ص 65.

[4] نهج البلاغة فیض، خطبه 191، ص 284

[5] شمس: ۸-10

[6] نهج البلاغة فیض، خطبه 114، ص169

[7] بحار الأنوار، ج ‏66، ص 376؛ نهج البلاغه فیض، حکمت 79.

[8] آل عمران: 102

[9] تفسیر برهان، ج 1، ص 175

[10] فتح: 26

[11] بحارالأنوار، ج 24، ص 180

[12] بحارالانوار، ج 24، ص 135

[13] حجرات: 13

[14] غافر: 46

[15] ممتحنه: 4

[16] نهج البلاغه فیض، حکمت 45

[17] یوسف: 33

[18] یوسف: 24

[19] اعراف: 201

[20] جامع الأخبار، ص 185

[21] من لا یحضره الفقیه، ج 6، ص 318- نقل از ترجمه غفاری

[22] بحارالانوار، ج 27، ص 95

[23] إسراء: 81

[24] أمالي شیخ صدوق، ص: 625 و 626- متن حدیث کمی روان گشته است.

 

نوشته شده توسط گروه زیارت جامعه در روز جمعه 1391/4/2 ساعت 22:4

من این مطلب را پسندیدم

امتیاز دهی

امتیاز این صفحه 2.33 از 3 نظر

• یکی از ستاره های زیر را انتخاب کنید.

 

ارسال نظر

نام*
ايميل
نظر*
کد امنيتي* 

سایر صفحات این موضوع

اینجا زیارتگاه 124000+13 فرستاده الهی است!

به کدام سرزمین پناهنده شوم؟

نمره عقل من 20 ... هست!

مصابیح الدجی

السلام علی ائمة الهدی

عترة خیرة رب العالمین و رحمةالله و برکاته

سلالةالنبیین و صفوةالمرسلین

امناءالرحمن

ابواب الیمان (2)

ابواب الایمان(1)

ارکان البلاد

ساسةالعباد

دعائم الاخیار

عناصرالابرار

اولیاء النعم

قادة الامم

اُصول الکَرَم

منتهی الحلم

خزّان العلم

معدن الرّحمه

منابع مورد استفاده‌ی ما

مهبط الوحی

مختلف الملائکه

موضع الرّسالة

اهل بیت النّبوة

السّلام علیکم

مقدّمه مهم

 

   

پنل اعضاء

نام کاربری:

رمز عبور:

مرا به یاد سپار
رمز عبور را فراموش کرده ام
مزایای عضویت

عضویت در خبرنامه

ویژه نامه

تقویم شیعه

14 شوال

مرگ عبدالملک بن مروان

در سال 86 هجری قمری مرگ عبدالملک بن مروان سفاک بخیل، در دمشق به هلاکت رسید، این در حالی بود که 21 سال و 6 ماه خلافت را غصب کرده بود. او پیش از سلطنت پیوسته ملازمت مسجد را داشت و تلاوت قرآن می نمود و او را حمامة المسجد می گفتند! وقتی خبر سلطنت به او رسید قرآن را برهم نهاد و گفت : «سلام علیک هذا فراق بینی و بینک» : «خداحافظ، این آغاز جدایی بین من و توست»!!

 

اوقات شرعی

 

آمارها

. تعداد كل بازديدها: 73659334

. تعداد كل بازديدكنندگان: 67044852

. بازديدهاي امروز: 6959

. بازديدهاي دیروز: 5145

. كاربران آنلاين:

. محصولات فروشگاه: 221

. بحث های تالار گفتمان: 85

. کارهای کاربران: 185

. مقالات: 2021

. تصاویر: 112

. صوت: 401

 

صفحه اصلی | درباره ما | تماس با ما |   RSS | صفحه خانگي | معرفی به دوستان

تمامی کالاها و خدمات فروشگاه، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می‌باشند و تمامی حقوق برای مؤسسه ارمغان نگاه ژرف محفوظ می باشد. فعالیت‌های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

استفاده از مطالب سایت بلا مانع می باشد، در صورت تمایل سایت ابوتراب را به عنوان منبع ذکر نمایید تا افراد بیشتری با سایت امیرالمومنین علیه السّلام آشنا گردند.

 

طراحي و اجراي پايگاه اينترنتي: