به سایت تخصصی امیرالمومنین امام علی علیه السلام - ابوتراب - خوش آمدید. امیدواریم بتوانیم تحت توجهات آن حضرت در خدمت دوستان ایشان باشیم ... به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند ... به آسمان رود و کار آفتاب کند
. . .
   

 

 

 

شرح لقب

 

 

New Page 1

• سلوک و عبادت در نهج البلاغه

موضوع: نهج البلاغه

نويسنده: گروه نهج البلاغه

منبع:

کلمات کليدي:

1390/6/15

چکیده:

عبادت و پرستش خداوند يكتا و ترك پرستش هر موجود ديگر ، يكی از اصول تعليمات پيامبران الهی است ، تعليمات هيچ پيامبری از عبادت خالی‏ نبوده است .

چنانكه می‏دانيم در ديانت مقدسه اسلام نيز عبادت سر لوحه همه تعليمات‏ است ، چيزی كه هست در اسلام عبادت به صورت يك سلسله تعليمات جدا از زندگی كه صرفا به دنيای ديگر تعلق داشته باشد وجود ندارد ، عبادات اسلامی‏ با فلسفه‏های زندگی توام است و در متن زندگی واقع است . گذشته از اينكه برخی عبادات اسلامی به صورت مشترك و همكاری دسته جمعی‏ صورت می‏گيرد ، اسلام به عبادتهای فردی نيز آنچنان شكل داده است كه متضمن‏ انجام پاره‏ای از وظايف زندگی است ، مثلا نماز كه مظهر كامل اظهار عبوديت است چنان در اسلام شكل خاص يافته است كه حتی فردی كه می‏خواهد در گوشه خلوت به تنهائی نماز بخواند خود به خود به انجام پاره‏ای از وظائف اخلاقی‏ و اجتماعی از قبيل نظافت ، احترام به حقوق ديگران ، وقت شناسی ، جهت‏ شناسی ، ضبط احساسات ، اعلام صلح و سلم با بندگان شايسته خدا و غيره مقيد می‏گردد .

از نظر اسلام هر كار خير و مفيدی اگر با انگيزه پاك خدائی توام باشد عبادت است ، لهذا درس خواندن ، كار و كسب كردن ، فعاليت اجتماعی‏ كردن اگر لله و فی الله باشد عبادت است . در عين حال ، اسلام نيز پاره‏ای تعليمات دارد كه فقط برای انجام مراسم‏ عبادت وضع شده است از قبيل نماز و روزه و اين خود فلسفه‏ای خاص دارد .

در این مقاله که با اندکی تصرف از کتاب سیری در نهج البلاغه استاد مرتضی مطهری آورده شده ،سعی می شود تا از ابعاد مختلف ،بحث عبادت و و سیر و سلوک معنوی مورد بررسی قرار گیرد.

متن مقاله :

تلقی نهج البلاغه از عبادت

تلقی نهج البلاغه از عبادت ، تلقی عارفانه است ، بلكه سرچشمه و الهام بخش تلقی‏های عارفانه از
عبادتها در جهان اسلام ، پس از قرآن مجيد و سنت رسول اكرم ، كلمات علی‏ و عبادتهای عارفانه علی است . چنانكه می‏دانيم ، يكی از وجهه‏های عالی و دور پرواز ادبيات اسلامی ، چه‏ در عربی و چه در فارسی ، وجهه روابط عابدانه و عاشقانه انسان است با ذات احديت . انديشه‏های نازك و ظريفی به عنوان خطابه ، دعا ، تمثيل ، كنايه ، به صورت نثر و يا نظم در اين زمينه به وجود آمده است كه راستی تحسين آميز و اعجاب انگيز است .

با مقايسه با انديشه‏های ما قبل اسلام در قلمرو كشورهای اسلامی می‏توان‏ فهميد كه اسلام چه جهش عظيمی در انديشه‏ها در جهت عمق و وسعت و لطف و رقت به وجود آورده است ، اسلام از مردمی كه بت يا انسان و يا آتش را می‏پرستيدند و بر اثر كوتاهی انديشه مجسمه‏های ساخته دست خود را معبود خود قرار می‏دادند و يا خدای لايزال را در حد پدر يك انسان تنزل می‏دادند و احيانا پدر و پسر را يكی می‏دانستند و يا رسما اهورامزدا را مجسم‏ می‏دانستند و مجسمه اشرا همه جا نصب می‏كردند ، مردمی ساخت كه مجردترين‏

معانی و رقيقترين انديشه‏ها و لطيف‏ترين افكار و عاليترين تصورات را در مغز خود جای دادند .

" سبعه معلقه 1" و " نهج البلاغه " دو نسل متوالی هستند ، هر دو نسل‏ نمونه فصاحت و بلاغت‏اند ، اما از نظر محتوی تفاوت از زمين تا آسمان‏ است . در آن يكی هر چه هست وصف اسب است و نيزه و شتر و شبيخون و چشم‏ و ابرو و معاشقه و مدح و هجو افراد ،و در اين يكی عاليترين مفاهيم انسانی . اكنون برای اينكه نوع تلقی " نهج البلاغه " از عبادت روشن شود به ذكر نمونه‏هائی از كلمات " علی " می‏پردازيم و سخن خود را با جمله‏ای آغاز می‏كنيم كه درباره تفاوت تلقيهای مردم از عبادت گفته شده است .

عبادت آزادگان

" ان قوما عبدوا الله رغبه فتلك عباده التجار ، و ان قوما عبدوا الله‏ رهبه فتلك عباده العبيد، و ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عباده الاحرار"2

همانا گروهی خدايرا به انگيزه پاداش می‏پرستند ، اين عبادت تجارت‏ پيشگان است ، و گروهی او را از ترس می‏پرستند ، اين عبادت برده صفتان‏ است ، و گروهی او را برای آنكه او را سپاسگزاری كرده باشند می‏پرستند ،

اين عبادت آزادگان است .

"لو لم يتوعد الله علی معصيته لكان يجب ان لا يعصی شكرا لنعمته " فرضا خداوند كيفری برای نافرمانی معين نكرده بود ، سپاسگزاری ايجاب می‏كرد كه‏ فرمانش تمرد نشود . از كلمات آن حضرت است :

" الهی ما عبدتك خوفا من نارك و لا طمعا فی جنتك بل وجدتك اهلا للعباده فعبدتك " 3

من تو را به خاطر بيم از كيفرت و يا به خاطر طمع در بهشتت پرستش‏ نكرده‏ام ، من تو را بدان جهت پرستش كردم كه شايسته پرستش يافتم .

عبادت در یک چیز است و آن ياد حق و غير او را از ياد بردن است. قرآن‏ كريم در يك جا به اثر تربيتی و جنبه تقويتی روحی عبادت اشاره می‏كند و می‏گويد : " نماز از كار بد و زشت باز می‏دارد " و در جای ديگر می‏گويد :

نماز را برای اينكه به ياد من باشی به پادار " اشاره به اينكه انسان‏ كه نماز می‏خواند و در ياد خدا است همواره در ياد دارد كه ذات دانا و بينائی مراقب او است و فراموش نمی‏كند كه خودش بنده است . ذكر خدا و ياد خدا كه هدف عبادت است ، دل را جلا می‏دهد و صفا می‏بخشد و آنرا آماده تجليات الهی قرار می‏دهد ، علی درباره ياد حق كه روح عبادت‏ است چنين می‏فرمايد :

"ان الله تعالی جعل الذكر جلاء للقلوب ، تسمع به بعد الوقره و تبصر به‏ بعد العشوه و تنقاد به المعائده و ما برح لله عزت آلائه فی البرهه بعد البرهه و فی ازمان الفترات رجال ناجاهم فی فكرهم وكلمهم فی ذات عقولهم‏"4 خداوند ياد خود را صيقل دلها قرار داده است ، دلها بدين وسيله از پس‏ كری ، شنوا و از پس نابينائی ، بينا و از پس سركشی و عناد ، رام‏ می‏گردند ، همواره چنين بوده و هست كه خداوند متعال در هر برهه‏ئی از زمان‏ و در زمانهائی كه پيامبری در ميان مردم نبوده است بندگانی داشته و دارد كه در سر ضمير آنها با آنها راز می‏گويد و از راه عقلهايشان با آنان تكلم‏ می‏كند .

حالات و مقامات

در همين خطبه حالات و مقامات و كرامتهائی كه برای اهل معنی در پرتو عبادت رخ می‏دهد توضيح داده شده است ، از آن جمله می‏فرمايد :

" قد حفت بهم الملائكه و تنزلت عليهم السكينه و فتحت لهم ابواب‏ السماء و اعدت لهم مقاعد الكرامات فی مقام اطلع الله عليهم فرضی سعيهم‏ و حمد مقامهم يتنسمون بدعائه روح التجاوز " . . .

فرشتگان آنان را در ميان گرفته‏اند ، آرامش برايشان فرود آمده است ، درهای ملكوت بر روی آنان گشوده شده است ، جايگاه الطاف بی‏پايان الهی‏ برای‏شان آماده گشته است ، خداوند متعال مقام و درجه آنان را كه به وسيله‏ بندگی به دست آورده‏اند ديده و عملشان را پسنديده و مقامشان را ستوده‏ است ، آنگاه كه خداوند را می‏خوانند بوی مغفرت و گذشت الهی را استشمام‏ و پس رفتن پرده‏های تاريك گناه را احساس می‏كنند .

شب مردان خدا

از ديدگاه نهج البلاغه ، دنيای عبادت دنيای ديگری است ، دنيای عبادت‏ آكنده از لذت است ، لذتی كه با لذت دنيای سه بعدی مادی قابل مقايسه‏ نيست .از نظر نهج البلاغه چه خوشبخت و سعادتمند است كسی كه به اين دنيا پاگذارد و نسيم جانبخش اين دنيا او را نوازش دهد ، آن كس كه به اين دنيا گام نهد ديگر اهميت نمی‏دهد كه در دنيای ماده و جسم بر ديبا سر نهد يا بر خشت :
" طوبی لنفس ادت الی ربها فرضها و عركت بجنبها بوسها و هجرت فی‏ الليل غمضها حتی اذا غلب الكری عليها افترشت ارضها و توسدت كفها فی‏ معشر اسهر عيونهم خوف معادهم و تجافت عن مضاجعهم جنوبهم ، و همهمت‏ بذكر ربهم شفاههم و تقشعت بطول استغفارهم ذنوبهم ، اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون"

" چه خوشبخت و سعادتمند است آنكه فرائض پروردگار خويش را انجام‏ می‏دهد ، الله ، يار و حمد و قل هو الله ، كار او است ، رنجها و ناراحتيها را ، مانند سنگ آسيا دانه را ، در زير پهلوی خود خورد می‏كند . شب هنگام از خواب دوری می‏گزيند و شب زنده داری می‏نمايد ، آنگاه كه‏ سپاه خواب حمله می‏آورد زمين را فرش و دست خود را بالش قرار می‏دهد ، در گروهی است كه نگرانی روز بازگشت ، خواب از چشمان‏شان ربوده ، پهلوهاشان از خوابگاههاشان جا خالی می‏كنند ، لبهاشان به ذكر پروردگارشان آهسته حركت می‏كنند ، ابر مظلم گناههايشان بر اثر استغفارهای مداومشان پس می‏رود . آنانند حزب خدا ، همانا آنانند رستگاران ! . . .

شب مردان خدا روز جهان افروز است روشنانرا به حقيقت شب ظلمانی‏ نيست.

ترسيم چهره عبادت و عباد در نهج البلاغه

عبادت واقعی نوعی خروج و انتقال‏ از دنيای سه بعدی و قدم نهادن در دنيائی ديگر است ، دنيائی كه به نوبه‏ خود پر است از جوشش و جنبش ، و از واردات قلبی و لذتهای خاص به خود در نهج البلاغه مطالب مربوط به اهل سلوك و عبادت فراوان آمده است ، به عبارت ديگر : ترسيمها از چهره عبادت و عبادت پيشگان شده است گاهی‏ سيمای عباد و سلاك از نظر شب زنده داريها ، خوف و خشيتها ، شوق و لذتها ، سوز و گدازها ، آه و ناله‏ها ، تلاوت قرآنها ترسيم و نقاشی شده است ،

گاهی واردات قلبی و عنايات غيبی كه در پرتو عبادت و مراقبه و جهاد نفس نصيب‏شان می‏گردد بيان شده است ، گاهی تاثير عبادت از نظر " گناه زدائی " و محو آثار تيره‏ گناهان مورد بحث قرار گرفته است ، گاهی به اثر عبادت از نظر درمان‏ پاره‏ای از بيماريهای اخلاقی و عقده‏های روانی اشاره شده است و گاهی ذكری‏ از لذتها و بهجت‏های خالص و بی‏شائبه و بی رقيب عباد و زهاد و سالكان‏ راه به ميان آمده است .

شب زنده داريها :

" اما الليل فصافون اقدامهم تالين لاجزاء القرآن يرتلونه ترتيلا يحزنون به انفسهم و يستثيرون به دواء دائهم فاذا مروا بايه فيها تشويق‏ ركنوا اليها طمعا و تطلعت نفوسهم اليها شوقا و ظنوا انها نصب اعينهم ، و اذا مروا بايه فيها تخويف اصغوا اليها مسامع قلوبهم و ظنوا ان زفير جهنم و شهيقها فی اصول آذانهم ، فهم حانون علی اوساطهم ، مفترشون لجباههم‏ و اكفهم و ركبهم و اطراف اقدامهم يطلبون الی الله تعالی فكاك رقابهم ، و اما النهار فحلماء علماء ابرار اتقياء " 5

شبها پاهای خود را برای عبادت جفت می‏كنند ، آيات قرآن را با آرامی و شمرده شمرده تلاوت می‏نمايند ، با زمزمه آن آيات و دقت در معنی آنها غمی‏ عارفانه در دل خود ايجاد می‏كنند و دوای دردهای خويش را بدين وسيله ظاهر می‏سازند ، هر چه از زبان قرآن می‏شنوند مثل اينست كه به چشم می‏بينند ، هر گاه به آيه‏ای از آيات رحمت می‏رسند بدان طمع می‏بندند و قلبشان از شوق‏ لبريز می‏گردد ، چنين می‏نمايد كه نصب العين آنها است ، و چون به آيه‏ای‏ از آيات قهر و غضب می رسند بدان گوش فرا می‏دهند و مانند اينست كه آهنگ بالا و پايين رفتن‏ شعله‏های جهنم به گوششان می‏رسد ، كمرها را به عبادت خم كرده پيشانيها و كف دستها و زانوها و سر انگشت پاها به خاك می‏سايند و از خداوند آزادی‏ خويش را می‏طلبند ، همين‏ها كه چنين شب زنده‏داری می‏كنند و تا اين حد روح‏شان به دنيای ديگر پيوسته است ، روزها مردانی هستند اجتماعی ، بردبار ، دانا ، نيك و پارسا .

واردات قلبی

" قد احيی ، عقله و امات نفسه ، حتی دق جليله و لطف غليظه و برق له‏ لامع كثير البرق ، فابان له الطريق و سلك به السبيل و تدافعته الابواب‏ الی باب السلامه ، و ثبتت رجلاه بطمانينه بدنه فی قرار الامن و الراحه بما استعمل قلبه و ارضی ربه " 6

عقل خويش را زنده و نفس خويش را ميرانده است ، تا آنجا كه ستبری‏های‏ بدن تبديل به نازكی و خشونتهای روح تبديل به نرمی شده است و برق پر نوری‏ بر قلب او جهيده و راهرا بر او روشن و او را به رهروی سوق داده است ، پيوسته از اين منزل به آن منزل برده شده است تا به آخرين منزل كه منزل‏ سلامت و بارانداز اقامت است رسيده و پاهايش همراه بدن آرام او در قرارگاه امن و آسايش ، ثابت ايستاده است اين همه به موجب اينستكه دل و ضمير خود را به كار گرفته و پروردگار خويش را خوشنود ساخته است .

در اين جمله‏ها چنانكه می‏بينيم سخن از زندگی ديگری است كه زندگی عقل‏ خوانده شده است ، سخن از مجاهده و ميراندن نفس اماره است ، سخن از رياضت بدن و روح است ، سخن از برقی است كه بر اثر مجاهده در دل سالك‏ می‏جهد و دنيای او را روشن می‏كند ، سخن از منازل و مراحلی است كه يك روح‏ مشتاق و سالك به ترتيب طی می‏كند تا به منزل مقصود كه آخرين حد سير و
صعود معنوی بشر است می‏رسد
.

در خطبه 228 اهتمام اين طبقه به زندگی دل چنين توصيف شده است :

" يرون اهل الدنيا ليعظمون موت اجسادهم و هم اشد اعظاما لموت‏ قلوب احيائهم "7

اهل دنيا مردن بدن خويش را بزرگ می‏شمارند اما آنها برای مردن دل‏ خودشان اهميت قائل هستند و آن را بزرگتر می‏شمارند .

خلسه‏ها و جذبه‏هائی كه روحهای مستعد را می‏ربايد و بدان سو می‏كشد اين‏ چنين بيان شده است :
"
صحبوا الدنيا بابدان ارواحها معلقه بالمحل الاعلی" 8

با دنيا و اهل دنيا با بدنهائی معاشرت كردند كه روحهای آن بدنها به‏ بالاترين جايگاهها پيوسته بود .
"لولا الاجل الذی كتب لهم لم تستقر ارواحهم فی اجسادهم طرفه عين‏ شوقا الی الثواب و خوفا من العقاب"

اگر اجل مقدر و محتوم آنها نبود روحهای آنها در بدنهاشان يك چشم به هم‏ زدن باقی نمی‏ماند از شدت عشق و شوق به كرامتهای الهی و خوف از عقوبتهای‏ او .

" قد اخلص لله سبحانه فاستخلصه "

او خود را و عمل خود را برای خدا خالص كرده است خداوند نيز به لطف و عنايت خاص خويش ، او را مخصوص خويش قرار داده است .

علوم افاضی و اشراقی كه در نتيجه تهذيب نفس و طی طريق عبوديت بر قلب سالكان راه سرازير می‏شود و يقين جازمی كه نصيب آنان می‏گردد اين‏ چنين بيان شده است :

"هجم بهم العلم علی حقيقه البصيره و باشروا روح اليقين و استلانوا ما استوعره المترفون و انسوا بما استوحش منه الجاهلون "

علمی كه بر پايه بينش كامل است بر قلبهای آنان هجوم آورده است روح‏ يقين را لمس كرده‏اند ، آنچه بر اهل تنعم سخت و دشوار است بر آنان نرم‏ گشته است و با آن چيزی كه جاهلان از آن دروحشتند انس گرفته‏اند .

گناه زدائی

از نظر تعليمات اسلامی ، هر گناه اثری تاريك كننده و كدورت آور بر دل‏ آدمی باقی می‏گذارد و در نتيجه ميل و رغبت به كارهای نيك و خدائی كاهش‏ می‏گيرد و رغبت به گناهان ديگر افزايش می‏يابد . متقابلا عبادت و بندگی و در ياد خدا بودن وجدان مذهبی انسان را پرورش‏ می‏دهد ، ميل و رغبت به كار نيك را افزون می‏كند و از ميل و رغبت به شر و فساد و گناه می‏كاهد . يعنی تيرگيهای ناشی از گناهان را زايل می‏گرداند و ميل به خير و نيكی را جايگزين آن می‏سازد . در نهج البلاغه خطبه‏ای هست كه درباره نماز زكوه و اداء امانت بحث‏ كرده است . پس از توصيه و تاكيدهائی درباره نماز ، می‏فرمايد :

" و انها لتحت الذنوب حت الورق و تطلقها اطلاق الربق و شبهها رسول‏ الله ( ص ) بالحمه تكون علی باب الرجل فهو يغتسل منها فی اليوم و الليله خمس مرات فما عسی ان يبقی عليه من الدرن ؟ "

نماز گناهان را مانند برگ درخت می‏ريزد و گردنها را از ريسمان گناه‏ آزاد می‏سازد ، پيامبر خدا نماز را به چشمه آب گرم كه بر در خانه شخص‏ باشد و روزی پنج نوبت خود را در آن شستشو دهد تشبيه فرمود ، آيا با چنين‏

شستشوها چيزی از آلودگی بر بدن باقی می‏ماند ؟

درمان اخلاقی

در خطبه 196 پس از اشاره به پاره‏ای از اخلاق رذيله از قبيل سركشی ، ظلم‏ ، كبر ، می‏فرمايد :
"و من ذلك ما حرس الله عباده المؤمنين بالصلوات و الزكوات و مجاهده الصيام فی الايام المفروضات تسكينا لاطرافهم و تخشيعا لابصارهم و تذليلا لنفوسهم ، و تخفيضا لقلوبهم و ازاله للخيلاء عنهم " .

چون بشر در معرض اين آفات اخلاقی و بيماريهای روانی است خداوند بوسيله نمازها و زكاتها و روزه‏ها بندگان مؤمن خود را از اين آفات حراست‏ و نگهبانی كرد ، اين عبادات دستها و پاها را از گناه باز می‏دارند ، چشمها را از خيرگی بازداشته به آنها خشوع می‏بخشند ، نفوس را رام‏ می‏گردانند ، دلها را متواضع می‏نمايند ، و باد دماغ را زايل می‏سازند .

انس و لذت

" اللهم انك آنس الانسين لاوليائك و احضرهم بالكفايه للمتوكلين عليك‏ تشاهدهم فی سرائرهم و تطلع عليهم فی ضمائرهم و تعلم مبلغ بصائرهم‏ فاسرارهم لك مكشوفه و قلوبهم اليك ملهوفه ، ان اوحشتهم الغربه آنسهم‏ ذكرك و ان صبت عليهم المصائب لجاوا الی الاستجاره بك "

پروردگارا تو از هر انيسی برای دوستانت انيستری ، و از همه آنها برای‏ كسانی كه به تو اعتماد كنند برای كارگزاری آماده‏تری ، آنان را در باطن‏ دل‏شان مشاهده می‏كنی و در اعماق ضميرشان بر حال آنان آگاهی و ميزان‏ بصيرت و معرفتشان را می‏دانی ، رازهای آنان نزد تو آشكار است و دلهای‏ آنها در فراق تو بيتاب است . اگر تنهائی سبب وحشت آنان گردد ياد تو مونسشان است و اگر سختيها بر آنان فرو ريزد به تو پناه می‏برند .

"و ان للذكر لاهلا اخذوه عن الدنيا بدلا " 12

همانا ياد خدا افراد شايسته‏ای دارد كه آن را به جای همه نعمتهای دنيا انتخاب كرده‏اند .
در خطبه 148 اشاره‏ای به مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشريف دارد ،

و در آخر سخن ، گروهی را در آخرالزمان ياد می‏كند كه شجاعت و حكمت و عبادت تواما در آنها گرد آمده است ، می‏فرمايد :

"ثم ليشحذن فيها قوم شحذ القين النصل . تجلی بالتنزيل ابصارهم ، و يرمی بالتفسير فی مسامعهم ، و يغبقون كاس الحكمه بعد الصبوح " !

سپس گروهی صيقل داده می‏شوند و مانند پيكان در دست آهنگر تيز و بران‏ می‏گردند ، بوسيله قرآن پرده از ديده‏هايشان برداشته می‏شود و تفسير و توضيح‏ معانی قرآن در گوشهای آنان القا می‏گردد ، جامهای پياپی حكمت و معرفت را هر صبح و شام می‏نوشند ، و سر خوش باده معرفت می‏گردند .

پی نوشت :

1.سبعه معلقه:مجموعه اشعار اعراب جاهلی

2.نهج البلاغه،خطبه 237

3.حکمت 290

4.خطبه 220

5.خطبه 191

6.خطبه 218

7.خطبه 228

8.حکمت 147

9.خطبه 191

10.خطبه 85

11.حکمت 147

12.خطبه 220

امتیاز دهی

امتیاز این صفحه 0 از 0 نظر

• یکی از ستاره های زیر را انتخاب کنید.

 

ارسال نظر

نام*
ايميل
نظر*
کد امنيتي* 

 

 

   

پنل اعضاء

نام کاربری:

رمز عبور:

مرا به یاد سپار
رمز عبور را فراموش کرده ام
مزایای عضویت

عضویت در خبرنامه

ویژه نامه

تقویم شیعه

10 شوال

واقعه ای در این روز به ثبت نرسیده است.

 

اوقات شرعی

 

آمارها

. تعداد كل بازديدها: 73633599

. تعداد كل بازديدكنندگان: 67021439

. بازديدهاي امروز: 3239

. بازديدهاي دیروز: 5611

. كاربران آنلاين:

. محصولات فروشگاه: 221

. بحث های تالار گفتمان: 85

. کارهای کاربران: 185

. مقالات: 2021

. تصاویر: 112

. صوت: 401

 

صفحه اصلی | درباره ما | تماس با ما |   RSS | صفحه خانگي | معرفی به دوستان

تمامی کالاها و خدمات فروشگاه، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می‌باشند و تمامی حقوق برای مؤسسه ارمغان نگاه ژرف محفوظ می باشد. فعالیت‌های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

استفاده از مطالب سایت بلا مانع می باشد، در صورت تمایل سایت ابوتراب را به عنوان منبع ذکر نمایید تا افراد بیشتری با سایت امیرالمومنین علیه السّلام آشنا گردند.

 

طراحي و اجراي پايگاه اينترنتي: