• زنده کردن مرده
موضوع: متفرقه
ابن عباس گوید: گروهی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده و عرض کردند: ای محمد! عیسی بن مریم مردگان را زنده می کرد، شما هم برای ما مرده ای را زنده کن.
حضرت به آنها فرمود: می خواهید چه کسی را زنده کنم؟
گفتند: می
ادامه مطلب...
|
|
• طلا کردن کلوخ به دست حضرت
موضوع: متفرقه
قضیه آن چنان است که مردی منافق از مومنی مالی می خواست و از او طلب می کرد. امیرالمومنین علیه السلام برای او دعایی کرد؛ آنگاه به او فرمود: سنگی یا کلوخی از زمین بردار و به من بده. وقتی حضرت سنگ را گرفت ، آن سنگ در دست ایشان
ادامه مطلب...
|
|
• زنده کردن ام فروه
موضوع: متفرقه
سلمان فارسی در یک روایت طولانی می گوید: زنی از انصار به نام ام فروه که از دوستداران حضرت علی علیه السلام بود، کشته شد. در هنگام کشته شدن آن زن،حضرت علی علیه السلام آنجا نبود؛ حضرت بعد از شنیدن خبر کشته شدن ام فروه به بالای
ادامه مطلب...
|
|
• بیرون آوردن هشتاد شتر سرخ مو
موضوع: متفرقه
ابو حمزه ثمالی از امام سجاد علیه السلام از پدرش امام حسین علیه السلام روایت می کند که بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت علی علیه السلام اعلام کرد: هر کس نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم امانت یا عهد و
ادامه مطلب...
|
|
• بینا شدن چشمان یک زن
موضوع: متفرقه
اعمش گوید: برای به جا آوردن حج حرکت می کردم وقتی مدتی طولانی راه رفتم، در کنار راه کوری را دیدم که می گفت: الهی به حق محمد و آلش چشم هایم را بینا کن! من از گفته آن زن تعجب کردم و به او گفتم: کدام حق از محمد و آل او بر خداوند است،
ادامه مطلب...
|
|
• رام کردن شتر چموش
موضوع: متفرقه
ابن عباس گوید: در زمان خلافت عمر مردی از اهالی آذربایجان شتری داشت که سرکش شده بود. گذران زندگی مرد از آن شتر بود، پس به عمر شکایت کرد. عمر به او گفت: برو به خداوند پناه ببر. مرد گفت: خیلی دعا کرده ام و متوسل به پروردگار شده
ادامه مطلب...
|
|
• سلمان و درک معجزات حضرت
موضوع: متفرقه
از سلمان فارسی روایت شده: روزی نزد امیرالمومنین علیه السلام بودم و به آن حضرت عرض کردم: ای امیرالمومنین! دوست دارم که معجزاتی از شما ببینم.
فرمود: ای سلمان! چه معجزه ای می خواهی ببینی؟
عرض کردم: می خواهم شتر ثمود را به من
ادامه مطلب...
|
|
• بینا شدن زن نابینا
موضوع: متفرقه
اعمش گوید که در مدینه کنیز سیاه نابینایی بود که به مردم آب می داد و می گفت: به عشق علی بن ابی طالب بنوشید. روزی او را در مکه دیدم که بینا شده و به مردم آب می دهد و می گوید: به عشق آن کسی بنوشید که خداوند به برکت او چشمم را به من
ادامه مطلب...
|
|
• به سخن آمدن
موضوع: متفرقه
از امام صادق علیه السلام روایت شده: هنگامی که حضرت علی علیه السلام عمروبن عبدود را کشت، ذوالفقار را به امام حسن علیه السلام داد و فرمود: به مادرت بگو این را بشوید. بعد از شستن، امام حسن علیه السلام شمشیر را به حضرت علی علیه
ادامه مطلب...
|
|
• اقرار درخت خرما
موضوع: متفرقه
جابربن عبدالله انصاری گوید: بچه ای داشتم که به مرض سختی مبتلا شد؛ از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درخواست کردم که برای او دعا کند. حضرت به من فرمود:
از علی علیه السلام بخواه که برای بچه ات دعا کند که او از من و من از او
ادامه مطلب...
|
|
• با اسم امیر علیه السلام
موضوع: متفرقه
عماربن یاسر گوید: روزی با ناراحتی نزد مولایم امیرالمومنین علیه السلام رفتم، وقتی مرا ناراحت دید، فرمود: تو را چه شده است؟
عرض کردم: قرضی دارم که صاحبش به دنبال آن آمده و قادر به پرداخت آن نیستم.
حضرت به سنگی اشاره کرد و
ادامه مطلب...
|
|
• سوگ درخت در فراق مولایش
موضوع: متفرقه
زمخشری در ربیع الابرار از ام معبد آورده است:
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وضو گرفت و در پای درخت خاردار خشکیده ای نزد ما آب دهان افکند و آن درخت سبز شد و میوه داد و در زمان حیات آن حضرت،ما از میوه آن شفا می
ادامه مطلب...
|
|
• جانشین پیامبر و...
موضوع: متفرقه
در روایت آمده است که روزی ام اسلم برای دیدار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خانه ام سلمه آمد و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سوال کرد. ام سلمه گفت: برای کاری بیرون رفته و چند لحظه دیگر می آید.
ام اسلم نزد ام سلمه
ادامه مطلب...
|
|
• سخن گفتن با خورشید ...
موضوع: متفرقه
در کتب مختلف، از راویان متعدّدی همانند سلمان فارسی، عمّار یاسر، ابوذر غفاری، عبداللّه بن مسعود، عبداللّه بن عبّاس و... آورده اند که چون خداوند متعال، مکّه را توسّط پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و با فداکاری امام علی علیه
ادامه مطلب...
|
|
• آشنایی به زبان کبوترها
موضوع: متفرقه
عماربن یاسر گوید: من با امیرالمومنین علیه السلام در مسجد جامع کوفه بودم و کسی غیر از من نزد آن حضرت نبود. شنیدم که امیرالمومنین علیه السلام می فرمود:
او را باور کن، او را باور کن.
من به اطراف نگاه کردم و کسی را ندیدم، خیلی
ادامه مطلب...
|
|
اولين | بعدي | 1 | 2 | قبلي | آخرين تعداد مطالب در هر صفحه: 10 | 20 | 50
نمایش همه |